جناب سعدي گفت: براي يه مستمندي مشكلي پيش امد يكي بهش گفت :فلاني وضعش خيلي خوبه اگر بري پيشش حتما كمكت ميكنه مستمند ه سمت خانه ان فرد رفت وقتي به اونجا رسيد ديد طرف اخماشو تو هم كشيده و غضب الود و عصباني نشسته نيازمنده چيزي نگفت و از همون جا برگشت بهش گفتن چي شد گفت:عطاشو به لقاش بخشيدم
نظرات شما عزیزان:
|